Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین، شقایق عرفی‌نژاد: شبی در طهران با فضایی سیاسی و کمدی، از نمایشنامه‌های محمد چرمشیر است که فضای آشفته تهران را در زمانی که دولت‌های انگلیس، آمریکا و روسیه برای آینده‌اش تصمیم می‌گیرند، تصویر می‌کند. شخصیت‌های نمایش هم به اندازه اتفاقات عجیب هستند، رئیس کلانتری که عملا هیچ کاری از دستش ساخته نیست، معاونش که اوضاع از دستش خارج شده، همسر معاون که رسما امور را اداره می‌کند و کنت دراکولا و سیندرلایی که این بار هم بعد از ساعت ۱۲ شب با لباسی مندرس و پاره مهمانی را ترک می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با «شایان مستوفی» کارگردان جوان این نمایش که برای بار دوم در تماشاخانه شهرزاد تمدید شده، در باره آن و اجرا رفتن در این شرایط صحبت کردیم. او که یکی از بازیگران کار هم هست، در پایان اجرا از تماشاگرانی که با هر حرکت یا جمله خنده دار بازیگران درست مثل تئاترهای کمدی آزاد دست زدند و بلند خندیدند انتقاد کرد. گفت‌وگویمان از همین واکنش شروع می‌شود:

در پایان اجرا به رفتار تماشاگران در حین اجرا که بلند می‌خندیدند و دست می‌زدند اعتراض داشتید. هرشب این مدل تماشاگر را دارید که دست بزنند و به هر حرکتی بلند بخندند؟

در طول این ۲۰ شبی که اجرا رفته‌ایم، دو سه بار اتفاق افتاده است. بالاخره هر کاری تماشاگر خودش را دارد. ولی دیشب احساسم این بود که می‌خواستند حرکت‌هایی کنند که نمایش خراب شود. بازیگران ما اصلا پشت صحنه حین اجرا با هم بحثشان شد. حالت روحی و روانی بازیگران به هم ریخته بود و چند جا تپق زدند و جاهایی صحنه خراب شد. حتی حین اجرا آرام از صحنه بیرون آمدم و سراغ یکی از تماشاگران رفتم و خواهش کردم این رفتار را نکند.

البته بخشی از تماشاگران هم واکنش طبیعی‌شان بود و حتی دست زدنشان برای خراب کردن اجرا نبود.

بله. ولی یکی دو نفر هم در انتهای سالن بودند که بلند می‌خندیدند و حین خندیدن دست می‌زدند. این موضوع ما را به هم ریخته بود. هر چند باز هم احترام می‌گذاریم.

فکر می‌کنید اگر در تئاتر شهر اجرا می‌رفتید این اتفاقات نمی‌افتاد؟ چون به هرحال تماشاگر حرفه‌ای تری نسبت به تماشاخانه شهرزاد دارد.

الان جوی راه افتاده که به هر اجرایی اعتراض می‌شود. خانم گلاب آدینه هم که اجرا می‌رود، با اعتراض‌های زیادی روبه‌رو شده است. کار من کمدی نیست که از اول تا آخر تماشاگر بخواهد بخندد. کمدی موقعیت است و به نظرم این خنده‌ها یک جور اعتراض است و ارتباطی به شهرزاد و تئاتر ندارد.  

از انتخاب متن بگویید. چطور سراغ این متن رفتید؟

من علاقه زیادی به کارهای آقای چرمشیر دارم. به نوشته‌های تاریخی هم علاقه‌مندم. این نمایشنامه را که می‌خواندم احساس کردم حرف‌هایی دارد که می‌پسندم. حالا تماشاگر هم می‌بیند و ارتباط برقرار می‌کند.

متن در زمانی می‌گذرد که شرایط ایران بسیار بحرانی است. جنگ تازه تمام شده و شاه در حال عوض شدن است. از کشورهایی هم که در اوضاع ایران دخالت دارند، نماینده‌ای حضور دارد. دراکولا نماینده انگلیس است، روسیه را با پخش موسیقی روسی داریم و سیندرلا هم خودش از رویای آمریکایی صحبت می‌کند. در آخر هم دراکولا موفق می‌شود، خون شاه را بمکد.

بله. هر کشوری که در اوضاع سیاسی ایران دخالت داشته، در این نمایش نماینده‌ای دارد. دراکولا هم مدام از رگ‌های پرخون صحبت می‌کند و دنبال خونی است که بمکد. می‌گوید چه خونی در این رگ‌ها جاری است. این به معنای جریان نفت در ایران است. تماشاگر هم متوجه این تعبیرها می‌شود.

کمی‌در باره شرایط اجرا گفتید، اما حتما مشکلات دیگری هم هست. از جمله این که امکان تبلیغات در فضای مجازی وجود ندارد.

این دومین بار است که کار تمدید می‌شود. بار اول در شرایط بدتر و در اوج ناآرامی‌ها اجرا رفتیم که فکر می‌کردم حتی یک بلیت نمی‌فروشیم. ولی استقبال خوبی شد. بار دوم هم تمدید شد و این نشان می‌داد که کار مخاطب دارد. الان با وجود این که شرایط اینترنت کمی ‌بهتر است، اما ما باز هم نمی‌توانیم در فضای مجازی تبلیغ کنیم چون حتی همکاران خودمان به این کار شدیدا اعتراض می‌کنند. من اعتقاد دارم هنر برای هنر است. عشق است که تئاتر را نگه می‌دارد. تئاتر، فرهنگ و هنر به جامعه آسیب نمی‌زند، در حالی که اگر تعطیل شود، ضررهای زیادی متوجه جامعه می‌شود. هنر است که فرهنگ را می‌سازد. اما الان شرایط طوری شده که نه دولت از فرهنگ و هنر حمایت می‌کند و نه خود اهالی هنر.

خودتان هم از بازیگران کارتان هستید. این کار مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

روز بازبینی بازیگری که این نقش را بازی می‌کرد نیامد و مجبور شدم خودم آن را بازی کنم. بعد هم به تدریج خودم شخصیت را ساختم. ولی به هر حال از این که در کار خودم بازی می‌کنم راضی نیستم. کارگردان باید از بیرون کار را ببیند، هم در تمرین و هم در اجرا. الان من نیمی ‌از نمایش را در پشت لته هستم و بازی بازیگران را نمی‌بینم که بتوانم برای روز بعد   نکته‌ای را گوشزد کنم. به همین علت دیگر هیچوقت این تجربه را تکرار نمی‌کنم.

مدیر تماشاخانه اهورا از تعطیلی این تماشاخانه می‌گوید| در هیچ شرایطی هیچ کمکی از هیچ سویی به تماشاخانه‌های خصوصی نمی‌شود تئاتر را به خانه می برند| فیلم تئاترها آخرین امید برای گردش مالی نمایش ایرانی

صحنه خیلی استیلیزه و خلاصه‌شده است. ولی کارش را می‌کند و فضاسازی که باید را انجام می‌دهد. از رسیدن به این طرح بگویید.

به نظرم در تئاتر زیبایی در سادگی است، اگر بتوانید با چند المان چیزی را بسازید و منتقلش کنید، بسیار جذاب است. در کار ما هم تفنگ‌هایی که روی دیوار عکس شاه را نشانه رفته، فلشی که روی لته‌ها به سمت تماشاگر است و لته‌های مشکی هرکدام پیغامی ‌را به تماشاگر می‌رساند. تلفن هم نشانه مهمی ‌است. همه دوست دارند تا تلفن زنگ می‌زند، جواب بدهند. از سکینه گرفته تا نباتی و علافبند و صنوبر همه دوست دارند با این تلفن ارتباط برقرار کنند.

همیشه هعم از منبع قدرت تماس گرفته می‌شود.

بله. دقیقا. همه هم تمایل دارند صحبت کنند.

و اتفاقا تنها کسی که خیلی رک و راحت و بدون لکنت با همین تلفن با دربار و شاه صحبت می‌کند، همین شخصیتی است که شما آن را بازی می‌کنید. یعنی نماینده‌ای از مردم عادی که هیچ وابستگی هم به قدرت ندارد.

بله این شخصیت نمادی از مردم ایران است. غیرت دارد و می‌بینیم به خاطر یک خانم ایرانی با شخص خارجی درگیر می‌شود. سکینه هم البته با دربار راحت صحبت می‌کند. اما رئیس شهربانی با ترس و با لکنت حرف می‌زند.

حرف دیگری هست؟

دوست دارم به مردم دوست داشتنی بگویم تئاتر را تنها نگذارید. حرف از فروش نمی‌زنم. در شرایطی که حتی پولی که برای اجرا خرج کرده‌ایم، بر نمی‌گردد، صحبت از فروش بی معناست. منظورم حمایت معنوی است. وقتی صندلی‌های سالن خالی است، حال بدی به گروه دست می‌دهد. خواهش می‌کنم هنرمندان تئاتر را تنها نگذارید. در این شرایط تئاتر می‌تواند حال تماشاگر را برای چند ساعت عوض کند یا به فکر وادارش کند.

کد خبر 734733 منبع: همشهری آنلاین

منبع: همشهری آنلاین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۴۲۶۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش

به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجان‌پور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.

در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.

در آغاز، شهرام گیل‌آبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما می‌آورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظه‌ای در تئاتر ما بی‌حضور ایشان نبوده. 

او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت می‌گیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستان‌مان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر می‌ایستیم و  به ظالم اجازه صف‌آرایی نمی‌دهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.

گیل‌آبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی می‌داریم. 

در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.

سپس احسان حاجی‌پور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط می‌شد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.

علی شمس، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوه‌های گوناگون کار می‌کنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.

او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.

در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.

کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.

در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.

او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقه‌اش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.

او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.

علو عنوان کرد که در رادیو نمایش‌های بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سال‌ها هنوز به خوبی از آنها یاد می‌شود.  او در پایان شعری از سروده‌های خودش را خواند.

سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.

او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد. 

رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزه‌ای خواند که در امر آموزش در استان‌های گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!

هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.

او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام می‌گذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت می‌کنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمه‌های من بودند؛ خانم‌ها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.

او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خنده‌های تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.

رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.

در بخش بعدی، بخش‌هایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجان‌پور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجان‌پور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم می‌زدیم و فکر می‌کردیم کسانی که کار هنر نمی‌کنند، چه می‌کنند.

او ادامه داد: زنجان‌پور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.

دولت‌آبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

این داستان‌نویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لاله‌زار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامه‌ای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.

دولت‌آبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بی‌حوصله می‌شد، برای خودش نقشی می‌ساخت و آن را اجرا می‌کرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شب‌هایی برگزار می‌شود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو می‌کنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته می‌شوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.

سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجان‌پور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایش‌های تلویزیونی دیدم.

این نمایشنامه‌نویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجان‌پور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنه‌های درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزنده‌تر بود و هنوز تک تک صحنه‌های آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است. 

رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزت‌الله مهرآوران و کار زنجان‌پور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجان‌پور همچنان بر سرمان باقی بماند.

در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطره‌انگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.

سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمی‌کند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجان‌پور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجان‌پور بودن، اصلا ساده نیست. 

او با یادآوری اولین خاطره‌های خود از زنجان‌پور افزود: نمایشی از رکن‌الدین خسروی دیدم که زنجان‌پور و بهروز بقایی در آن بازی می‌کردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژی‌اش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی می‌رفت، در ذهنم مانده. 

دلخواه با بیان خاطره همکاری‌اش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجان‌پور ادامه داد: یک نفر می‌تواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجان‌پور همه اینها را با هم دارد. رفتار او می‌تواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاری‌اش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.

وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه می‌دیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجان‌پور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف می‌زنیم.

دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجان‌پور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است. 

در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نماینده‌ای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجان‌پور گفت: خجالت می‌کشم درباره ایشان صحبت کنم.

او خطاب به زنجان‌پور ادامه داد: استاد خیلی دوست‌تان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.

 در بخش بعدی، شهرام گیل‌آبادی که مدت‌ها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگان‌رادیو بر صورتم‌ نشست که ویژگی‌های مشترکی داشتند.

او خاطراتی از بازی زنجان‌پور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو  و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمت‌هایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجان‌پور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را می‌آورد. این آدم‌ها هر چه دارند در طبق اخلاص می‌گذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفت‌شناسی و توسعه فکری می‌دانند. آقای زنجان‌پور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.

در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی می‌کند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت می‌کنم.

او که استاد زنجان‌پور بوده ادامه داد: شما از زمان‌استادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجویی‌اش می‌گویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی می‌کرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا می‌کرد. با دیدن بازی اکبر حیرت‌زده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف می‌کردم.

ممنون از زنجان‌پور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمی‌رفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان می‌رفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد می‌گیرند. 

ممنون اضافه کرد: یکی از نقش‌های حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رساله‌اش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشق‌اند ولی زنجان‌پور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.

در بخش پایانی، اکبر زنجان‌پور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آن‌قدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد می‌کند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواس‌مان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمی‌شود. همه این کارها را می‌کنیم که به فضا برسیم.‌ آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفته‌ای است که هر کس سهم خود را از آن بر می‌دارد و گذر می‌کند.

این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمی‌شود، بسازیم و آنچه را شنیده نمی‌شود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنی‌ها را گفت‌.

زنجان‌پور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمنده‌ام و هم به خودم می‌بالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر می‌کند. «ایبسن» می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولت‌آبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجان‌پور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.

متن تقدیرنامه او را شهرام گیل‌آبادی خواند و زنجان‌پور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویده‌ام و امشب جایزه گرفته‌ام.

اسماعیل خلج که سال‌ها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطره‌ای از زنجان‌پور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم‌ من هم این اسم را از شخص دیگری گرفته‌ام و بر نمایشنامه‌ام گذاشته‌ام.

زنجان‌پور هم توضیح داد نوه‌اش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.

بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجان‌پور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.

در ادامه تصاویر دیگری از این مراسم را می‌بینید:

دیگر خبرها

  • تماشای «العهد الأبدی» در کارون
  • «عشق به دیکتاتور‌ها کمکی نمی‌کند» روی صحنه رفت/ تئاتر نیازمند حمایت
  • سومین جشنواره ملی تئاتر خیابانی رضوی به شناخت ابعاد شخصیت امام رضا (ع) نزدیکتر شد
  • اضافه‌شدن ۶ نمایش به جشنواره تئاتر رضوی برای اجرا در دهه کرامت
  • شش نمایش همراه جشنواره تئاتر رضوی شدند
  • راهیابی تئاتر ۴۴۴ از مشهد به جشنواره تئاتر مساجد کشور
  • تئاتر ۲ روز تعطیل می‌شود
  • سالن‌های تئاتر ۱۴ و ۱۵ اردیبهشت اجرا ندارند
  • حسام منظور به سراغ دراکولای برام استوکر می‌رود
  • مراسم نکوداشت اکبر زنجان‌پور با حضور استادش